نتایج جستجو برای عبارت :

هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه؟

وسواس کندن مو از زیر مجموعه اختلالات کنترل تکانه عبارت است از کندن مو که منجر به طاسی لکه‌ای می‌گردد، کندن موی سر شایع است، ابروها پلک‌ها و ریش کم‌تر و موی تنه، زیر بغل و ناحیه پوبیک، ندرتا هدف کندن قرار می‌گیرد.
این اختلال در بیشتر موارد با یک موقعیت استرس‌ آمیز رابطه دارد.
مانند اختلال روانی در روابط مادر و کودک، ترس از تنها شدن و…
اختلال وسواس کندن مو چیست؟
منبع: وب سایت روانشناسی ویکی روان
ادامه مطلب
نمیدانم او را یادتان هست یا نه.یک بار درباره اش خیلی کوتاه اینجا نوشته بودم. حالا بعد از این همه سال دوباره بازگشته است.. دوباره به سراغم آمده! هنوز فراموشم نکرده..هنوز دوستم دارد.. و هنوز برای شنیدن دوستت دارم آماده ی جنگیدن است!
دل کندن معمولا یه اتفاق سخته. مثلا میگن:
دل کندن اگر حادثه ای آسان بود
فرهاد به جای بیستون دل می کند...
کلا دل کندن از همه چی سخته، از خواب صبح، از چیپس و ماست، از شیرینی زبان، از آب استخر! از همه چی. ولی نوع سخت تر دل کندن، دل کندن از اونیه که دیوانه وار عاشقش هستی. مخصوصا اینکه بدونی اون آدم الان با یه نفر دیگه اس. مثلا با خودت میگی، یعنی به اونم میگه خورشیدکِ دیجیتالی...! یا مثلا... کلا هرچی! همه ی اون چیزایی رو که به من میگفته، به اونم میگه؟
اه!
گور
میدانی اینکه *دقیقا* بیست و دو خط بنویسی و در آنی پاکشان کنی یعنی چه؟یعنی دوباره هوای کندن به سر دارم.خدا بخیر کناد:)
+آن ۲۲ خط هم البته شرحی از واقعه ای در رابطه با کندن بود.اما مجملش با اصل داستان هم‌آهنگ تراست.برای همین اینطور شد!:)
بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب، افتادن به راه و رفتن، دور...
بعد اون مهمان های عزیز، همسر رفت
آخرین نفر هم داداش بود که رفت
حس کسی رو داشتم که توی قبر گذاشتندش و دارن او رو با خودش و حساب کتابش تنها می ذارن
غربت یه جورایی تمرین جان کندن باشه شاید...
توفیق اجباری به ترک تعلقات...
حزن دلتنگی که می بخشد به آوای غروب؟ 
کاین چنین دلگیر و محزون است دنیای غروب
 
می گذارد سر به آرامی به روی دوش دل
 موج اندوهی که برمی خیزد از نای غروب
 
همدلی شبنم و گل، صبحدم زیباست لیک
 دلنشین تر نیست از اندوه دم های غروب
 
گویی از چشم شفق خونابهء غم می چکد
لحظه جان کندن خورشید همپای غروب
 
قصه ها از غُصه گوید بر مزار آفتاب
 لالهء داغی که می روید به صحرای غروب
 
هیچ فریادی رسا در غربت خورشید نیست 
چون سکوت پرشکوه و شرم سیمای غروب
 
چشم "حیران" تا
آدما وقت دل کندن دو دسته میشن؛ دسته ی اول اونایی هستن که بعد از اختلاف،رفتن آخرین چیزی هست که به ذهنشون می رسه، پس تلاش می کنن تا همه چیز رو‌ درست کنن اما وقتی می بینن‌ همه چیز بینشون انقدر خراب شده که قابل تعمیر نیست کم‌ کم سرد میشن و از طرف مقابلشون فاصله می گیرن تا ذره ذره فراموشش کنن… یک‌ روز به خودشون میان و می بینن دیگه هیچ حسی بهش ندارن، پس بدون اینکه ذره ای احساس از اون رابطه تو وجودشون باقی مونده باشه میرن… برای همیشه میرن…
دسته ی د
 به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما، هفته نامه آلمانی اشپیگل در مقاله‌ای با عنوان «چگونه ترامپ آمریکا را به ورطه فروپاشی کرونایی می‌کشد؟» به بررسی ابعاد «مدیریت بحران» فاجعه آمیز رئیس جمهور آمریکا و سقوط ناگهانی و بی مثال اقتصادی این کشور پرداخت. سئوالی که در اینجا مطرح است آن است که «آیا جهان قرار است شاهد انفجار درونی یک ابرقدرت باشد؟»
در این گزارش آمده است گرِگ تِرنر، یک میانسال ۵۵ ساله ساکن شهر «آلامِدا»‌ی ایالت «کالیفر
ما گنهکاریم،آری، جرم ما هم عاشقی استآری اما آنکه آدم هست وعاشق نیست، کیست؟زندگی بی عشق، اگر باشد،همان جان کندن استدم به دم جان کندن ای دلکار دشواری است، نیست؟زندگی بی عشق، اگر باشد،لبی بی‌خنده استبر لب بی خنده بایدجای خندیدن گریستزندگی بی عشق اگر باشد،هبوطی دائم استآنکه عاشق نیستهم اینجا دوزخی استعشق عین آب ماهی یا هوای آدم استمیتوان ای دوست بی‌ آب و هوا یک عمر زیست؟
 
قیصر امین پور
ما گنهکاریم،آری، جرم ما هم عاشقی استآری اما آنکه آدم هست وعاشق نیست، کیست؟زندگی بی عشق، اگر باشد،همان جان کندن استدم به دم جان کندن ای دلکار دشواری است، نیست؟زندگی بی عشق، اگر باشد،لبی بی‌خنده استبر لب بی خنده بایدجای خندیدن گریستزندگی بی عشق اگر باشد،هبوطی دائم استآنکه عاشق نیستهم اینجا هم آنجا دوزخی استعشق عین آب ماهی یا هوای آدم استمیتوان ای دوست بی‌ آب و هوا یک عمر زیست؟
 
قیصر امین پور
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند از آدم بد اخلاق توبه نمى ‏پذیرد. عرض شد: اى رسول خدا، چرا؟ فرمودند: چون هرگاه از گناهى توبه کند در ورطه گناهى بدتر از آن که توبه کرده است مى ‏افتد.  اَبَى اللّه‏ُ لِصاحِبِ الْخُلْقِ السَّیِّى‏ءِ بِالتَّوبَةِ. فَقیلَ: یا رَسول اللّه‏ِ، وَ کَیْفَ ذلِکَ؟ قالَ: لاِنـَّهُ اِذا تابَ مِنْ ذَنـْبٍ وَقَعَ فى اَعْظَمَ مِنَ الذَّنـْبِ الّذى تابَ مِنْهُ؛ بحارالأنوار، ج 70، ص 299، ح 12
گاز گرفتگی 5 مرد اصفهانی در حال کندن چاه فاضلاب
خبرگزاری صدا و سیما: سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اصفهان گفت:در این حادثه که دیشب رخ داد پنج مرد جوان و میانسال که در حال کندن چاه فاضلاب بودند دچار گاز گرفتگی شدند. 
فرهاد کاوه آهنگران افزود:با توجه به بعد مسافت و خارج از محدوده بودن محل حادثه و تلاش های فراوان اکیپ نجات آتش نشانی هر پنج نفر مصدوم حادثه بنا بر اعلام اورژانس فوت کرده بودند. 
وی گفت:با توجه به وضع صحنه حادثه و تج
آدما وقت دل کندن دو دسته میشن...
دسته ی اول اونایی هستن که بعد از اختلاف، رفتن آخرین چیزی هست که به ذهنشون می رسه، پس تلاش می کنن تا همه چیز رو‌ درست کنن اما وقتی می بینن‌ همه چیز بینشون انقدر خراب شده که قابل تعمیر نیست کم‌ کم سرد میشن و از طرف مقابلشون فاصله می گیرن تا ذره ذره فراموشش کنن...
یک‌ روز به خودشون میان و می بینن دیگه هیچ حسی بهش ندارن، پس بدون اینکه ذره ای احساس از اون رابطه تو وجودشون باقی مونده باشه میرن...برای همیشه میرن...
دسته ی
زنده شده ام. یک جور زنده ی پخته. یک وقت هست آدم طوری زنده می شود که هنوز داغ جوانی ست. شوووووور زندگی سر و کول وجودش را گرفته و شوق زیستن؛ تبدیل دنیا به بهشت و تغییر هر آنچه کریه به عالی، همه ی مغز آدم را گرفته، طوری که واقعیت را نمی بیند. این بار جور دیگری زنده ام.
بعد از سالها تجربه ی مرگ. بعد از سالها جان کندن برای زندگی؛ این بار طوری زنده ام که بشقاب پر نقش و نگار سفالینی از کوره های چند هزار درجه جان سالم به در برده، نشسته بر دیوار بتونیِ خانه
تکست آهنگ گمم کردی مسعود سعیدی
وقتی با اونکه خوبه بی رحمی قدرشو تا نره نمیفهمیوقتی از اونکه خوبه رد میشی قسمت آدمای بد میشیاونکه با نقشه عاشقت کرده تا یه جایی پی تو میگردهاز یه جا که دوباره تنها شی آرزوته کنار من باشیتک تک لحظه هاتو میگردی تا بفهمی کجا گمم کردیبس که اون لحظه ها نفس گیره فکر دل کندن از سرت میرهتک تک لحظه هاتو میگردی تا بفهمی کجا گمم کردیبس که اون لحظه ها نفس گیره فکر دل کندن از سرت میرهاونکه با نقشه از تو دورم کرد بدترین کارو ب
بیزارم از همه چیز. واقعا بیزارم. این چه جهنمیه که داریم توش زندگی می‌کنیم؟ در ابعاد کوچیکتر بیزارم از جایی که هستم. که بیرون باید کشید از این ورطه رخت خویش به ولله. نباید جایی باشم که گه خاصشون من باشم. نباید جایی باشم که این همه بلاهت دورمو گرفته. خطرناکه اینجا، خطرناکه وقتی این توهمو بهم میده که خیلی خوبم. نیستم. 
تا اونقدری که من فهمیدم هنر جون کندن میخواد تلاش میخواد اگه هم ذاتی یه چیزایی داشته باشی یه استعداد خوب هم داشته باشی برای اولش خوبه وسط کار که میرسی شروع میکنی به ریپ زدن خالی میشی باید بری خودت رو پر کنی، زیاد، اونم به صورت فشرده.
باید زیاد مطالعه کنی زیاد فکر کنی زیاد دست و پا بزنی تا بتونی یک اثر هنری رو به مقصد برسونی وگرنه همون وسطاش میمونی و تهش به یک کار متوسط و ضعیف تن میدی و خلاص.
اونوقت اونجاست که آدم میشه یه هنرمند قلابی مثل یه مهندس
از من بپرسی باید توی همان کودکی، اصلا از همان پنج شش سالگی کلاس‌های فشرده‌ای برای همه‌ی آدم‌ها برگزار شود مبنی بر آموزش دل کندن یا راهکارهای رها کردن یا چگونه راحت و بی‌دردسر خودمان را از شر هرآنچه بی‌حاصل است خلاص کنیم یا چگونه بی‌خیال شویم یا کی وا بدهیم، کی ول کنیم و از این دست چیزها. عنوانش هر چه باشد مهم نیست، همین‌که کسانی بهمان آموزش بدهند که کی و چگونه دل بکنیم کفایت می‌کند. به گمانم این از عدم آموزش در سنین کودکی می‌آید که گاهی
در این مدت گذشته چند ده بار هی نوشتم و هی پاک کردم، نمیدونم چم شده بود.
11 روز از سال 98 گذشت و باورم نمیشه که در این مدت فقط و فقط یک کتاب خوندم.
دوست دارم مثل چندین سال پیش دوباره اینقدر انرژی داشته باشم که بتونم ایده های جدید رو تست کنم و شروع کنم به یادگیری چیزهایی که بهشون علاقه دارم اما یه حسی از درون داره منو به ورطه ی هولناک تنبلی میکشونه.
فکر میکنم اگه این تلگرام و انبوه کانال خبری کپی ش رو بزارم کنار بهتر میتونم خودم رو جمع و جور کنم.

#ببین
بر چهره اش نگر که بود سرد و‌ بی فروغ
بر چهره اش نگر که ندارد نشاط و‌ روح
اما بود به چهره هنوز از زمان پیش
وی را اثر ز نیت و‌همت نه کم نه بیش
اینک که منجمد شده آن سیل پرخروش
بر ورطه ای معلق وباشد دگر خموش
عاری بود ز غرش ترس آفرین پیش
جاری بود به ظاهر و ساکن درون خویش
'' یه وگه نی باراتینسکی شاعر روس ''
بچه ها
بیاین به خودمون قول بدیم که از روی نوشته های کسی یا عکساش به این نتیجه نرسیم که خوشبخته یا بدبخته یا نیمه بخته.
زندگی هزارتوی عجیبیه.
مرز خوشبختی و بدبختی باریکه.
تازه، خوشبختی و بدبختی هم نسبیه.
روزهای سختی رو دارم میگذرونم.
اما راستش نه به اندازه ی غم این پست احساس بدبختی میکنم
و نه به اندازه ی ذوق پست های قبلی فکر میکنم زندگی زیباست ای زیباپسند.
با همه ی این ها به وجود خدا و ذات خودم اعتقاد دارم و می دونم که میگذره.
اکنون در آستانه مهاجرت به یک کشور دور هستم. دل کندن از پدر و مادرم سخت ترین کاری است که می خواهم انجام بدهم. اما برای اولین بار می خواهم خود را بسپارم به دست جریان زندگی. از خودم فرار می کنم و می روم در مسیر به دست آوردن ها و حسرت خوردن ها...
در تاریخ ذکر شده است که امام حسین علیه السلام، برای رفع مشکل بی آبی، اقدام به حفر چاه کردند ولی دشمن وقتی متوجه این کار شد از ادامه حفر چاه جلوگیری کرد.
مثلا در کتاب «الفتوح» آمده است که:چون این خبر به عبیدالله زیاد رسید در ضمن نامه ای به عمرسعد، از او خواست که نگذارند اهل بیت امام حسین(علیه السلام) به آبی دست پیدا کنند و در نامه اش نوشت: «به من چنان رسانیده اند که حسین(علبه السلام) و یاران او چاه ها حفر کرده و آب بر می دارند، به همین جهت امکان هی
عشق اونه که خود فزاینده ست، در بود... در نبود... که هر کار کنی، که هر کار نکنی، بیشتر می شه.
که دل کندن نتوانی و توانستن نخواهی!
که دلت هر لحظه ی نبودنش براش پر می زنه، که هر لحظه ی بودنش غنج می ره و پره از شادی...
که پختگی و حل شدن در عشقم آرزوست... :)
که پر زدن و پرنده ی آسمونِ آبیِ تو بودنم آرزوست... :)
.
.
.
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم، ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
فکر کنم پوست انداختم!
نه پوستم کنده شده!
سخته دل کندن خیلی سخت! اونم از چیزی که چندین سال آرزوشو داشتی!
اما الان دیگه برام مرده!!! 
یه تشر از یک پاک نهاد کافی بود که هوس دیرنیه از سرم بیفته.
و دائم درگیر اینم که: چه قدرتی ایجاد میکنه سیر و سلوک و معرفت!!
آیا خداگونه شدن غیر از اینه؟
 
وسواس پوست کنی یا دراماتولومانیا یعنی میل افراطی به کندن پوست در نواحی مختلف بدن. افراد مبتلا به این اختلال نمی‌توانند در مقابل وسوسه کندن پوست خود مقاومت کنند و این مسئله می‌تواند برای آن‌ها مشکلات جدی ایجاد کند. با این حال بسیاری آن را یک اختلال جدی قلمداد نمی‌کنند، افراد دارای این اختلال ممکن است آگاهی کافی درباره‌ی آن نداشته باشند و یا شرم داشته باشند آن را با کسی مطرح کنند. در ادامه مقاله به توضیح بیشتر اختلال پوست کنی، علائم و نشا
آدم شاید از یک جایی به بعد تصمیم بگیرد زندگی کند، اما اینکه بخواهد زندگی نکند دستِ خودش نیست. گاهی مسیر زندگی طوری می رود و جایی می رود که به خودت می آیی می بینی با قیدِ زمان دیگر زنده نبوده ای، نه از این تعابیر فلسفی و عاشقانه و درام، تو از یک جایی به بعد واقعا زنده نبوده ای و فقط زیست نباتی داشته ای، مثل یک گیاه. اما اینکه تصمیم بگیری باشی و زندگی کنی بحثش فرق می کند.
 
حالا باید جان بکنی، مثل جان کندنِ بیرون آمدن از سوراخِ تنگ و راهِ تاریکِ رحم
دیشب حضرت حافظ گفت:« ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش ... بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش» 
دیوان رو بستم. نذاشتم حرفش تموم بشه که من اگه می‌خواستم اینو بشنوم، سراغ حافظ نمی‌رفتم. بهش گفتم اینو باید میاوردی جلوی چشم من: «بیا ای طایر دولت! بیاور مژده‌ی وصلی»
اشتباه نکنید؛ نه عاشق شدم و نه دلم برای مامانم اینا تنگ شده :)) فقط شونه‌هام درد گرفته از سنگینی باری که سال‌هاست به دوش می‌کشمش و دردی که قلبم رو مچاله کرده. دوست نداشتم این‌جا،
امشب با همسرم دعوای خیلی بدی داشتیم.خیلی بد...
دیشب هم دعوا داشتیم.خوب که فکر میکنم میبینم در طول هفته چهار پنج بار دعوا داریم.اعصابم خیلی بهم ریخته.بارها و بارها به طلاق فکر کردم ولی هیچوقت مثل امشب جدی بهش فکر نکردم.همش با هم جنگ و دعوا داریم سر چیزای بی ارزش و باارزش...
خیلی همدیگه رو اذیت میکنیم.واقعا زندگی مزخرفی برای خودمون درست کردیم.حالم از زندگیم بهم میخوره.خدایا حالم خیلی بده...
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این و
برخی مضرات و عوارض احتمالی اختلال خود زشت انگاری عبارتند از:
افسردگی یا دیگر اختلالات جدی روانی
افکار خودکشی یا اقدام به آن
اختلالات اضطرابی
مشکلات سلامتی ناشی از رفتارهایی همچون کندن پوست
اختلال وسواسی اجباری
اختلالات خوردن
مصرف مواد مخدر
چه نسلی بودیم، جوانی نکرده قدم گذاشتیم به میان سالی، روح مان در همان دوران کودکی مانده همان دوران که خوشی اکتسابی نبود و ذاتی بود ولی جسممان می تازد به سمت پیری که باور اش نمی کنیم، آدم مثل قورباغه است وقتی کم کم پیر می شود وقتی لحظه لحظه سردی پیری سراغ اش می آید و گرمی جوانی را به محیط می دهد پیر می شود و باور می کند پیر شده اما وقتی آخرین خاطره گرم اش کودکی است و ناگهان وارد برهه سرد میانسالی می شود گذر زمان باور اش نمی شود می خواهد از این ورطه
یک جوری زمین خوردم که همه‌ی بدنم درد میکند. یکی با تمام قدرت میخواست مرا زمین بزند. چند سال است همه‌ی توانم را جمع کرده‌‌ام. برای همچین روزی. که اگر خواستم زمین بخورم یا اصلا خوردم ! دوباره بلند شوم و با تمام توان به دویدن ادامه بدهم. همین چندروز پیش حول و هوش ظهر بود که لابلای دویدن‌هایم؛ یکی چنگ انداخت به شانه‌هایم و داشت مرا زمین میزد. میدانستم هر چه فریاد بزنم کسی برای کمک نمی‌آید. فریاد نزدم. خودم بودم و کابوس‌هایم. خودم بودم و تنها
یه دختر خسته و از دنیا بریده اومده بگه این روزا تنهادلخوشیش سروسامون دادن به کار عروسکهای بومی شهرشه
تنها چیزی که باعث شد باز به زندگی وصل بشم و به حال جون کندن ادامش بدم عروسکهای لیلی یَک و دومایَک هست 
ادرس پیج اینستا گرام لیلی هارو براتون می گذارم دلتون خواست ببینید و قصه هاشون رو بخونید
leyliak.domayak@
یه نمونه از عروسکام رو تو پست قبلی میتونید ببینید
کندن درب قلعه خیبر در کلام امیر المومنین علیه السلام
ابن حمزه طوسی رضوان الله علیه روایت کرده است:
٢٢٤ / ٣ ـ وروى أبو عبد الله الجدلی ، قال : سمعت أمیر المؤمنین صلوات الله علیه یقول : « عالجت باب خیبر وجعلته مجناً لی ، وقاتلت القوم ، فلمّا أخزاهم الله وضعت الباب على حصنهم طریقاً ، ثمّ رمیت به فی خندقهم » فقال له رجل : لقد حملت منه ثقلاً! فقال علیه‌السلام : « ما كان إلاّ مثل جنّتی التی فی بدنی ، فی غیر ذلك المقام » .
ابو عبد الله جدلی گفت از امیر
در وجودم جریان پیدا میکردمثل دل کندن از آخرین تابلوی نقاشی که هنوز هم دوست داری تا مدتی طولانی تماشایش کنیمثل کتابی که خواندنش را تمام نکردی و با وجود غمگین بودن داستان میخواهی دو فصل باقی مانده را به پایان برسانی..مثل خاک کردن پیانوی دوران نوجوانی ات..این بار وجودم رنگ خاکستری را میداد
ادامه مطلب
و ساعت ۴ صبح من به کسی فکر می کنم که به من فکر نمی کن
و حس می کنم خیلی وقت که از ذهنش پاک شدم
به یه دوستی از دست رفته فکر می کنم
و تصمیم اینکه شاید ادامه اون درست نباشه
شاید امتدادش فقط بخاطر اصرار من تا حالا بوده
و بهتر بهش بگم دلم برات تنگ میشه خیلی زیاد ولی قرار توام تبدیل به خاطره ها بشی
خاطره ای که چند سال بعد بگم یادش بخیر امیدوارم سلامت باشه هرجا که هست
من اصرار به موندن ادم ها نداشتم
چون هیچوقت اصرار من هیچ تاثیری نداشته
دل کندن از اینجا خیلی سخته ،نمیخوام که کامل ترکش کنم ، هر چییم نباشه خاطرات چهار سال دوره لیسانس دانشگاهم رو اینجا نوشتم اما برای این دیگه خاطراتمو نمینویسم چون کسی آدرس اینجا رو داره که رفته اما ممکنه بیاد اینجا ، در حقیقت دارم فرار میکنم
+: دوستان من همچنان میخونمتون و براتون کامنت میذارم
+: زندگی پر از اتفاقات غیر منتظره‌ست
دل کندن از اینجا خیلی سخته ،نمیخوام که کامل ترکش کنم ، هر چییم نباشه خاطرات چهار سال دوره لیسانس دانشگاهم رو اینجا نوشتم اما برای این دیگه خاطراتمو نمینویسم چون کسی آدرس اینجا رو داره که رفته اما ممکنه بیاد اینجا ، در حقیقت دارم فرار میکنم
+: دوستان من همچنان میخونمتون و براتون کامنت میذارم
+: زندگی پر از اتفاقات غیر منتظره‌ست
گرچه سال های بی خبری از «سید مغیّب»، امام موسی صدر می گذرد لکن مردم ما وانقلابیون فرزندان خمینی و رهروان خامنه ای او را به ورطه فراموشی نخواهند سپرد. اما گویا گرد مرگبار فراموشی بر سر مسوولین پاشیده شده که این جگرگوشه و فرزند مظلوم انقلاب را -از روی تعمد یا بی کفایتی- پیگیری جدی نکرده اند. لکن دنیا از وزارت خارجه ای که از دارندگان پاسپورت آن کشور حمایت و پیگیری نمی کنند، به نیکــی یاد نخواهد کرد.
این مستند با نام «هشت بهانه کوچک برای یادآوری»
این واژه های ناب که از دل چکیده اندشعر مرا ز جنس غزل آفریده اند
گنجشگ های بر لب ایوان خانه اندبر سنگفرش صحن دل من پریده اند
تا آنکه مصرعی بسرایم زحال خویشجان کندن مرا به نگاهی ندیده اند
هر بار نیمه جان شده ام از سرودنمگویی برای مردن من سر رسیده اند
این گله های شعر - غزالان شب نفس_در زیر نور ماه چه زیبا چریده اند
گاهی چنانکه لحظه ی پرواز مرغ غشقبر ارتفاع تنگ قفس آرمیده اند
گاهی برای دیدن سیمرغ هفت شهرتا قله های دور خدا پر کشیده اند
خون می چکد ز رق
در میان نوشته هایم دخترکی پیداست، با انبوهی از درد و گلایه ها.
دخترکی که آنگونه هم که فکر میکند ،زندگی سخت نیست، فقط تحمل و صبر میخواهد،تلاش و جان کندن میخواهد رسیدن به هدف.
به خصوص هدفی که والا و بزرگ باشد.........
دلم برای دخترک میسوزد،دخترکی که هنوز اول راه است و از بدی ها و سختی های دنیا چیزی ندیده ،این گونه غمگین و ناامید است.وای به حال................
 
فردا جشن فارغ التحصیلی مان برگزار میشود و من هم خوشحالم و هم ناراحت...خوشحال بابت تمام کردن یه مرحله از زندگی و ناراحت بابت تمام شدن دوران هر چند سخت اما شیرین دانشجویی...
امروز و دیروز با جبرانی رفتنم کاراموزی م هم تمام شد...و عملا تنها پروسه اداری فارغ التحصیلی باقی مانده...
و دل کندن از این همه دوست...از این همه خاطره عجیب سخت است...
فردا روز شاد و غمگینی ست برای من...
دیشب حضرت حافظ گفت:« ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش ... بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش» 
دیوان رو بستم. نذاشتم حرفش تموم بشه که من اگه می‌خواستم اینو بشنوم، سراغ حافظ نمی‌رفتم. بهش گفتم اینو باید میاوردی جلوی چشم من: «بیا ای طایر دولت! بیاور مژده‌ی وصلی»
اشتباه نکنید؛ نه عاشق شدم و نه دلم برای مامانم اینا تنگ شده :)) فقط شونه‌هام درد گرفته از سنگینی باری که سال‌هاست به دوش می‌کشمش و دردی که قلبم رو مچاله کرده. دوست نداشتم این‌جا،
سلام
سلامى شیرین و گرم
 به تازگىِ اینجا و حس خوب تازه بودن
 به شروعی دوباره و رهایى از انرژى هاى منفى     
 به خودم و این روزهاى تکرار نشدنی
 به دلم و این همه حس ناب و بکر که مدتها بود گم شان کرده بودم
و سلام
 به زندگى و اویى که به من هستى بخشید و از خودش در من دمید و من شدم آنچه که هستم
سلام
 به تغییر، به جراتِ دل کندن، به امید، به انگیزه و به همه لحظه هایی که شیرین اند و شیرین تر خواهند شد
 
ادامه مطلب
دیشب ، شب سیاهی بود . شاید تا حالا انقدر کدر و دلچرکین نبودم . با هیئت مدیره قبل به شدت به مشکل خوردیم . دعوا و داد و بیداد . صدامو بردم بالا . برای کسی که سن پدر منو داشت و مدام منو جوجه صدا می کرد . قرار تا یک ربع دیگه بیاد اینجا (نگهبانی) و باز داد و بیداد راه بندازه . میگن چون ده سال نگهبان بوده حالا دل کندن از اینجا براش سخته . ما هم میگیم بمون ولی زیر بار قواعد ما نمی ره . می خواد به همون شیوه ی مدیریتی خودش بمونه ولی دیگه دستش به جایی بند نیست ...
 
چکش تخریب آروا arva 5240 دارای 1800 وات قدرت ، 11 کیلو گرم وزن و مته گیر پنج شیار و 25 ژول انرژی ضربه ای می باشد.
 
امروزه برای کندن دیوار ، زمین ، سنگ و امثال این موار دیگر نیاز به قلم و چکش نیست ، چکش تخریب با کارایی بالا جایگزین مناسبی برای قلم و چکش شده است ، چکش تخریب قدرت های متفاوتی دارد در سایت کارین ابزار می توانید مدل های متفاوت از برندهایی همچون متابو ، نک ، توسن ، آروا و همچنین دی سی ای با قدرت های متفاوتی چون چکش تخریب 6 کیلویی ، چکش تخریب 7 ک
 ای بی تو دل تنگم بازیچه ی طوفان ها
چشمان تب آلودم باریکه ی باران ها
مجنون بیابان ها افسانه مهجوری است
لیلای من اینک من مجنون خیابان ها
آویخته ی دردم آمیخته ی مردم
تا گم شوم از خود گم در جمع پریشان ها
با این تپش جاری تمثیل من است آری
این بارش رگباری بر شیشه ی دکان ها
با زمزمه ای غم بار تکرار من است انگار
تنهایی فواره در خالی میدان ها
دریاب مرا ای دوست ای دست رهاننده
تا تحته برم بیرون از ورطه طوفان ها
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخو
موزهای عجیبی که با پوست خورده می شوند!
در باور عموم پوست ضخیم میوه ها به علت تلخی، گس بودن و... قابل خوردن نیست اما همیشه هم اینطور نیست چرا که کشاورزان ژاپنی با تولید نوعی موز که پوست خوراکی دارد، کندن پوست این میوه را به انتخاب خودتان واگذار کرده اند. البته پوست موزهای مونگی خوشمزه نیست، فقط نازک تر است و تلخی کمتری دارد که آن را 100 % خوراکی می کند.دانشمندان برای ایجاد این موزهای باورنکردنی از یک روش نوآورانه استفاده کرده اند که شامل بازساز
اصلا اونجا شاید یه جایی خیلی فراتر و بهتر از اینجا باشه!
ی جایی آروم و پرِ حس خوب..
نمیدونم نمیدونم موندم بین انتقالی ب دیار مرکز!
یا موندن تو همین شهر..
برم ؟
نرم؟
هروقت شرایط سخت میشه تصمیم ب رفتن میگیرم
میدونم اونجا شاید مثل اینجا شهر غریب باشه 
اما شاید
نمیدونم کاش نمیرفتم تو دل مسولیت
اونجوری دل کندن از اینجا  شاید واسم آسون بود
آسون..
به دنیا آمدم. پیرمردی درویش از کنارم رد شد. به صورتم نگاهی انداخت. گریه‌ام بند آمد. برایش لبخند زدم. لبخند از لبش رخت بربست. به مادرم گفت. «این دختر پستی و بلندی زیادی دارد. دل پاک و بی‌آلایشی دارد. اما رنگ عشق را هیچ وقت نخواهد دید. زندگی بی‌عشق، بی‌معناست. تا در گهواره است و رنج عشق را به خودش نکشیده، ببرید و جایی سر به نیستش کنید. دردش کمتر است و زجر نمی‌کشد».
مادرم هیچی نگفت. نگاهش کردم. گرمی نگاه و امیدش، آرام آرام از گونه‌اش سرید. ریخت روی
دختر چهار ساله‌ام قبل از خواب یا هنگام تماشای کارتون، به صورت ناخودآگاه موهای سرش را دانه دانه می‌کند، طوری که بعد از ۵ دقیقه، دست‌هایش پر از مو می‌شود. آیا راه‌حلی هست، غیر از کوتاه کردن موهایش؟


به گزارش :
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم ./
و اما بعد ...لبخندت نم ِ باران دارد !« خداوندا مرا بپذیر ِ »دم آخر را در سینه کاشته ایم
به شوق همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود !که رگبار ، لحظه ایستگل آلود و بی ثمر !آرام می باریم به شوق جوانه ای ...خداوندا مرا پاکیزه بپذیر ...بسان لبخندی ... این روزها که میگذرد سخت !این روزها که میگذرددرد !این روزها که میگذردبغض !این روزها که میگذردنه !این روزها که نمیگذرد ...بودنت امن نبودنت ایمان و میان این دو یق
چند دقیقه بعد،رعنا توی اتاق خواب داشت وسایلش را جمع می کرد که برود خانه مادرش.بهمن دقیقا رو به رویش نشسته بود و هرچه رعنا را صدا می کرد،رعنا جوابی نمی داد. از جایش بلند شد و رفت در ورودی ساختمان را قفل کرد.می خواست با این کار مانع رفتن رعنا بشود،اما کارش احمقانه بود. هنوز مثل بچگی هایش فکر می کرد. یک بار هم که می خواست نگذارد مادربزرگ برود خانه شان،کفش هایش را قایم کرده بود توی انباری؛مادربزرگ با کفش دیگری رفت. اما این بار قصه کمی فرق می کرد؛ به
هیچکس صدایت را نمی شنود .
گوش ها کر شده اند .
چشم ها شیشه ای .
آدم ها مثل مامور اعدام نگاه ات میکنند . 
مثل قاضی به حرف هایت گوش میکنند .
و مثل دادستان خوبی هایت را نادیده میگیرند .

فریاد در گلوی تو بغضی را ماند که فرهاد به هنگام کندن بیستون بر دوش تیشه نهاد ولی هیچکس نشنیدش .
روح وحشی
+آیا کسی هست که صدای مرا بشنود ؟!
هل من ناصر ینصرنی ؟!
ندا آمد که هر چه دلت میخواهد فریاد بزن . نه کسی میشنود و نه یاری دهنده ای هست !
ابلهانه است اگر غیر از این فکر کنی و
نوشتن گاهی مانند جان کندن است هر روز میگویم که مینویسم اما نمی نویسم هر روز برنامه دارم که بنویسم اما نمی نویسم هر روز روزها میگذرد و من نمی نویسم اما امشب نوشتم تا نوشته باشم بعد از ماهها مینویسم اما به هر حال نوشتم فردا هم مینویسم پس فردا هم مینویسم و پسون فردا هم خواهم نوشت هر روز و هر روز مینویسم. چون باید بنویسم چون دوست دارم بنویسم چون نوشتن را دوست دارم پس مینویسم. 
آقای بابایی،
حال دل ما برای شما تا روزی که زنده ایم، تنگ خواهد بود.
آقای بابایی،
هر بار که مثنوی بخوانیم صدای شما در گوشمون خواهد پیچید.
آقای بابایی،
چه دنیای غریبی. حالا نمیتونیم حتی برای خداحافظی با پیکر شما حاضر بشیم.
آقای بابایی،
خدا می داند که چقدر حسرت به جا مانده از محروم شدن از دیدار شما.
آقای بابایی،
نبودن مردانی مثل شما که گرمی و روشن دنیا هستن، دل کندن از دنیا رو راحت تر میکنه.
آقای بابایی،
ادامه مطلب
خستگی تا کجا؟!
قدیمی ها میگفتند آدم خیلی هم بیخواب باشد، آفتاب که میزند و هوا روشن میشود، بدن رفته رفته رها میشود و به خواب میرود. 
من میدانم، جنایتی زیر پوست من درحال وقوع است که مرا به کلی از چرخه انسانی و زیستی ام خارج کرده است. وگرنه مغز خر هم بود تا به حال میفهمید که آفتاب زده است. مگرنه؟ ساعت ۹ صبح است...
از همه چیز متنفرم. از اسمم گرفته تا هرچه به من وابسته باشد. حتی از جان کندن های ننه در یک متری خودم هم بیزارم. 
یک نفر بیاید آسمان را تا کند،
اوایل ک تصمیم گرفته بودم وبم حذف کنم همش با خودم می گفتم
مگه میشه وب حذف کرد؟
اونم منی ک از سال 84 85 تو دنیای مجازی هستم
 
اما وقتی بلاگفای گرام آرشیو ی سال و خورده ایم حذف کرد
اون موقع واسم تلنگری زده شد
ک بعله میشه حذف کرد
بالاجبار ب بیان کوچیدیم
تا شاید بلاگفا برگرده
بلاگفا برگشت اما
اما کمی دیر
دیگه وابسته بیان شده بودیم 
اونم بیانی ک شکلک نداشت
و کیه ک ندونه 90 درصد حرفای هاژ محمود با شکلک بیان میشه
اما چاره ای نبودباید با بدون شکلک می ساختی
درب اصلی دانشگاه بسته س
اون دو تا در کوچولوی ورود مجزای خواهران و برادران هم ایضا
ی در کوچولو از دیوار کندن و یک سوراخ موش درست کردن که چنتا موش خانوم و آقا توش ساکن هستند
و هر دانشجویی که میاد ی ایرادی بهش می گیرند
حتی مورد داشتیم به دانشجو چادری گفته چادرتو زیادی جمع کردی!!!!
گاهی که حس میکنند سوژه ای از قلمروشون در رفته چادر چارچوق میکنند و میان داخل محوطه دانشگاه گز می کنند و به دانشجوها گیر میدن!
و
همین دانشگاه
با همین سیاست
با همین درب اصل
بسم الله الرحمن الرحیم
دور زندگی می کنیم، از همه ی خانواده
دیشب وقتی پدربزرگ و مامان جون و خاله هات داشتن با دخترک خداحافظی می کردن.
می گفت منم میخوام بیام گچساران
بهش می گفتن مامان نمیاد ها!
می گفت چرا میاد
شب که توی گهواره تکونش می ئادم باهام اتمام حجت می کرد که من فردا می خوام با پدر بزرگ و مامان جون و مامان ع برم گچساران
صبح بعد از نماز صبح راه افتادن همه و رفتن
دخترک توی گهواره خواااب...
چقدر ئل مامان جون و پدربزرگ نرفته براش تنگ شده بود
چقد
بسم الله الرحمن الرحیم
دور زندگی می کنیم، از همه ی خانواده
دیشب وقتی پدربزرگ و مامان جون و خاله هات داشتن با دخترک خداحافظی می کردن.
می گفت منم میخوام بیام گچساران
بهش می گفتن مامان نمیاد ها!
می گفت چرا میاد
شب که توی گهواره تکونش می ئادم باهام اتمام حجت می کرد که من فردا می خوام با پدر بزرگ و مامان جون و مامان ع برم گچساران
صبح بعد از نماز صبح راه افتادن همه و رفتن
دخترک توی گهواره خواااب...
چقدر ئل مامان جون و پدربزرگ نرفته براش تنگ شده بود
چقد
سونی فرسنگ ها با روزهای خوشش در دنیای موبایل فاصله دارد اما هنوز هم قصد ترک این بازار را ندارد. کمپانی ژاپنی پس از کاهش مداوم سهمش در این حوزه تصمیم گرفت با دل کندن از بازارهای خاورمیانه، هند و قاره آمریکا تنها روی بازار داخلی، هنگ کنگ، تایوان و اروپا تمرکز کند.
ادامه مطلب
سونی فرسنگ ها با روزهای خوشش در دنیای موبایل فاصله دارد اما هنوز هم قصد ترک این بازار را ندارد. کمپانی ژاپنی پس از کاهش مداوم سهمش در این حوزه تصمیم گرفت با دل کندن از بازارهای خاورمیانه، هند و قاره آمریکا تنها روی بازار داخلی، هنگ کنگ، تایوان و اروپا تمرکز کند.
ادامه مطلب
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشیاندوه بزرگی است زمانی که نباشیعلیرضا بدیع::من سفره‌ی صبحانه و تو نان لواشیاندوه بزرگی است زمانی که نباشیجانم به فدای تو و آن جسم ظریفتاز عطر دل‌انگیز تو و حجره‌ی کاشیمی‌رقصد و مست است و خمیر تو به دستشدر طبخ تو شاطر کند، ای جان چه تلاشی!از وزن تو کم کرد و به حجم لبت افزودباری! که به یک بوسه بگردی متلاشیگفتی که مقصر خود آرد است به من چه!یا می‌خورد آب این غلط از شاطر ناشیدر متن تمام جلسات از تو سخن بودکیفیت داغان
امروز بیدار شدم. صبح. نه، شب بود. دیدم نیستی. نبودی. نمی‌دانستم چی‌به‌چی‌ است ولی می‌دانستم که نیستی. خودم گفتم بهتر است نباشیم، چون آن لحظه دلتنگت بودم زیاد. چرا نبودی؟ نمی‌فهمیدم. و این دلتنگیِ زیادی عصبی‌ام کرده بود. نمی‌دانستم چه کنم؛ گفتم نباشیم! باری... شب بود، بیدار شدم دیدم نیستی. صبح هم... می‌دانی، از لحظۀ اولین بیدارشدنم تا نزدیکِ ظهر، حسِ تعلیقِ همان زباله‌های ناسا در خلأ را داشتم که درِ گوش‌ات گفتم. نزدیکِ ظهر، پیامت را روی گو
امروز بیدار شدم. صبح. نه، شب بود. دیدم نیستی. نبودی. نمی‌دانستم چی‌به‌چی‌ است ولی می‌دانستم که نیستی. خودم گفتم بهتر است نباشیم، چون آن لحظه دلتنگت بودم زیاد. چرا نبودی؟ نمی‌فهمیدم. و این دلتنگیِ زیادی عصبی‌ام کرده بود. نمی‌دانستم چه کنم؛ گفتم نباشیم! باری... شب بود، بیدار شدم دیدم نیستی. صبح هم... می‌دانی، از لحظۀ اولین بیدارشدنم تا نزدیکِ ظهر، حسِ تعلیقِ همان زباله‌های ناسا در خلأ را داشتم که درِ گوش‌ات گفتم. نزدیکِ ظهر، پیامت را روی گو
یک: مهمترین دعای این شبا میتونه این باشه که خدایا با حلالت ما رو از حروم بی نیاز کن!
چند شبه دارم پست‌هایی تایپ میکنم و بعد صفحه رو رفرش میکنم! هی فک میکنم همچین چیزی در حد انتشار توی این شبا نیست...
دو: پس از رنج‌های فراوان و مشقت‌های غیرقابل وصف بالاخره ویرایش پایان نامه و نگارش مقاله‌ش به پایان رسید. هرچند که اساتید محترم توی ماه رمضون اساسا حال نداشتن که بیان داوری کنن و دفاع کنیم بریم پی زندگیمون... اما خب ۲۱ خردادم زیاد دور نیست! جلسه دفاع
امام جعفر صادق (علیه السلام) :زمانی که صاحب الأمر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) غایب شود، نگه داشتن دین، مانند کندن خارهای قَتاد ( گیاهی پر از خارهای سوزنی شکل) با دست است!در زمان غیبت، تقوای الهی را رعایت کنید و مواظب دینتان باشید.اصول کافی، ج1 ، ص335 
خب بعد از مدت زیادی دوباره برگشتم تا ببینم اینجا چه خبر بوده. قسمت آخر وزن تاریکی حدود 6-7 ماه پیش نوشته شد اما بار گذاری نشد. همین چند دقیقه پیش دوباره خوندمش و خب احساسم میگه نباید بارگذاری بشه. این همه تاریکی رو دوست ندارم با آدم هایی که این همه مدت کنارم بودن به اشتراک بذارم. اما از طرف دیگه اگه دوست دارین پایان بندی این داستان رو از زبون نویسنده‌ش داشته باشین باید اسپویل کنم و بگم کارل زودتر از لونا خودش رو کشته بود و اون صفحه‌ی "عکس ماه" رو
رنگ آبی دریا در کنار رنگ گرم ساحل،ترکیبی است
که مسافران را محو خود می کند و دل کندن از این منظره به خصوص در غروب و طلوع
آفتاب کار سختی است. جزیره کیش هم از این قائده مستثنی نیست، اما مزیتی که در سفر
به این جزیره است، هتل های کیش هستند که این منظره زیبا را برای شما در هنگام
استراحت نیز حفظ می کنند. در هتل اقامتی خود می توانید به این منظره چشم بدوزید و
لذت سفر را چند برابر حس کنید.
گرچه شاعر چشمهایی روشن و بیدار داشت 
واژه های روسیاهش خط خطی بسیار داشت 
قصه ی حبل المتینِ دل دروغی بیش نیست 
عشق در دستان بی رحمش طناب دار داشت 
مثل یوسف خواستم از عشق بگریزم ولی 
هر دری را باز کردم پیش رو دیوار داشت
مرگ هم غیرت ندارد ! بی خیالم می شد و ... 
زندگی در برزخی بیهوده استمرار داشت
بینِ این آشفته بازارِ جنون و کشمکش
خاطراتش باز هم اندیشه ی آزار داشت
یادم آمد وقت دل کندن بلاتکلیف بود 
هم مرا می راند ، هم بر ماندنم اصرار داشت 
مثل ماشی
بصیرت مهدی ترابی از حسن روحانی بیشتر است .
در حالی که قبل از قرارداد ننگین برجام ، رهبری اعلام کرد که آمریکا قابل اعتماد نیست ولی حسن روحانی با شوق و شور وصف ناپذیری دنبال کندن ریشه های سانتریفیوژهای هسته ای و بتن ریختن بود حتی بیشتر از کارگران بتن ریزی!
این درحالی است که پیام نوشته روی پیراهن سرخ آقای مهدی ترابی " تنها راه نجات کشور = اطاعت از رهبری " نشان دهنده بصیرت بالا و درک عمیق ولایت فقیه توسط ایشان است. پس می توان به ضرث قاطع گفت:  "بصیرت
۱. به مامان می گویم: "میشه دم و دیقه بلند نگی خدایا شکرت؟ وقتی میگی حرصم درمیاد." و مامان خیلی جدی جواب می دهد: "پاشو برو تو اتاقت!" اولین بار است که با لحن تنبیهی از من می خواهد به اتاقم بروم و فکر کنم در این سن و سال کمی برایم زشت باشد! اما من مثل دختربچه های لوس، زمزمه می کنم: "نگفتم که شکر نکن؛ گفتم تو دلت شکر کن که ریا هم نشه!" مامان هم دیگر چیزی نمی گوید. در واقع محلم نمی گذارد.
۲. دانشجوی لیسانس که بودم یک روز مهدیه که دلش گرفته بود پیشنهاد کرد برو
۱. به مامان می گویم: "میشه دم و دیقه بلند نگی خدایا شکرت؟ وقتی میگی حرصم درمیاد." و مامان خیلی جدی جواب می دهد: "پاشو برو تو اتاقت!" اولین بار است که با لحن تنبیهی از من می خواهد به اتاقم بروم و فکر کنم در این سن و سال کمی برایم زشت باشد! اما من مثل دختربچه های لوس، زمزمه می کنم: "نگفتم که شکر نکن؛ گفتم تو دلت شکر کن که ریا هم نشه!" مامان هم دیگر چیزی نمی گوید. در واقع محلم نمی گذارد.

۲. دانشجوی لیسانس که بودم یک روز مهدیه که دلش گرفته بود پیشنهاد کرد بر
با توجه به گزارش منتشر شده در تایم، تلفن همراه شما 10 بار کثیف تر از صندلی توالت است. چی؟ درسته. در یک مطالعه اخیر که در ایالات متحده انجام شد، بیش از 17،000 نسخه ژن باکتری در تلفن های دانش آموزان دبیرستان یافت شد.در همین حال، دانشمندان دانشگاه آریزونا دریافتند که تلفن های همراه 10 برابر باکتری بیشتر از صندلی های توالت حمل می کنند.در حالیکه تقریبا هیچ کس از تلفن استفاده نمیکند تا واقعا فقط حرف بزند، و نه همه باکتری ها مضر هستند، اما احتمالا هنوز ه
خطر ترکاندن جوش  , برخی اوقات بر روی صورت و قسمت های مختلف بدن ممکن است جوش  ایجاد شود و افراد با حساسیت بالا نسبت به آن سعی کنند آن را از بین ببرند و برتکانند. اما ترکاندن جوشو فشار بر روی جوش ممکن است آسیب های جدی به پوست  وارد کند.
مثلث مرگ کجا قرار دارد؟
به گفته کارشناسان: منطقه‌ای در نواحی اطراف بینی وجود دارد که مثلث مرگ نامیده می‌شود. قاعده این مثلث در ناحیه لب‌ها و راس آن بین دو چشم است. عفونت در این منطقه می‌تواند به طور مستقیم به
چهار جمله از چهار کودک که در تاریخ بشر به خط سیاه حک شده است 
یک: دختر سوری بود که در وقت جان کندن یعنی آخرین مرحله زندگیش گفت : همه چیز را به خداوند خواهم گفت
دوم: دختر معصومی که از وحشت جنگ سوریه از صحنه جنگ فرار میکرد خطاب به خبرنگاری که می خواست ازش فیلم بگیرد در حالت گریه وزاری گفت : عموبه خاطر خدا عکسم را نگیرچون بی حجاب ام
سوم: دختری کوچکی بود که از گرسنگی چنین گفت: ای الله چیزی نمانده از گرسنگی بمیرم نان خوردن نداریم مرا به جنت خود بب
چهار جمله از چهار کودک که در تاریخ بشر به خط سیاه حک شده است 
یک: دختر سوری بود که در وقت جان کندن یعنی آخرین مرحله زندگیش گفت : همه چیز را به خداوند خواهم گفت
 
دوم: دختر معصومی که از وحشت جنگ سوریه از صحنه جنگ فرار میکرد خطاب به خبرنگاری که می خواست ازش فیلم بگیرد در حالت گریه وزاری گفت : عموبه خاطر خدا عکسم را نگیرچون بی حجاب ام
 
سوم: دختری کوچکی بود که از گرسنگی چنین گفت: ای الله چیزی نمانده از گرسنگی بمیرم نان خوردن نداریم مرا به جنت خو
یکی از راه حل هایی که باعث می شود ابروهایتان همانند گذشته کشیده و پر پشت باشد کاشت ابرو است اصول و قواعد و قوانین کاشت ابرو همانند کاشت مو می باشد با این تفاوت که کاشت ابرو مانند پیوند ابرو با ظرافت و دقت فراوانی در بهترین کلینیک های کاشت ابرو
انجام میشود اما در کاشت مو برعکس عمل میکند در کاشت مو باید تار مو را از
پشت سر یا هرجا که دارای بانک موی قوی هست برداشت و کاشت را انجام داد کاشت ابرو موی پیوند زده را از کنار گوش ها به دلیل اینکه مانند مو
- اگه زمین صاف بود خیلی خوب بود. پیاده می رفتیم تا تهش، می شستیم اون آخرش، پامون رو آویزون می کردیم، یه سیگار می کشیدیم و بعدش می پریدیم تو فضای بی انتها
+ تو سیگار می کشی؟
به اندازه سه ثانیه تو چشماش نگاهش کردم:
- از کل حرفای من فقط همین تیکه شو گرفتی؟
+ سیگار می کشی؟
- اگه زمین صاف بود و پیاده می رفتم تا تهش، می شستم اون آخرش و پامو آویزون می کردم، آره می کشیدم
+ چرا انقدر سیاه؟ چرا انقدر ناراحت؟ کسی تو رو از دست داده؟
"کسی تو رو از دست داده؟" خوشم او
در دنیایی [پس از یک واقعه فاجعه بار] که توسط «اعداد» کنترل میشه و هر انسانی «شماره» مخصوص هویت خودش رو داره. این اعداد می‌تونه هر چیزی مربوط به زندگی شخص باشه. این شماره ممکنه مسافتی که شخص طی کرده یا تعداد دفعاتی که دیگران از یه شخص تعریف و تمجید کردن باشه. همچنین اگه این شماره‌شون صفر بشه، باعث سقوطشون به ورطه «گودال» میشه. در سال 305 تقویم آلشیان، هینا ماموریتی رو از مادرش که شمارش به صفر رسیده، به عهده می‌گیره تا به دنبال قهرمان افسانه‌ای
استغفار یعنی شسته شدن و رفته شدن از قاذورات و اضافات و آلودگی ها و زوائد و انبار شدگی ها. استغفار رُفته شدن از هرگونه قاذور و غبار است. دفع زباله ها از وجود پاک ماست. استغفار خارج کردن آشغال از «خانه» است. کندن لباس کثیف و آلوده است. استغفار تقویت پاکیِ شالوده است. پالودگی است
 
انواع روش های حفر چاه
از زمان های بسیار دور تا به امروز بشر به مقاصد مختلف خصوصا دستیابی به آب اقدام به انواع روش های حفر چاه نموده است. اگر چه در ابتدا حفر چاه به صورت دستی انجام می گرفته است. اما امروزه با حذف نیروی انسانی،  ماشین آلات و ابزارهای پیشرفته ای حفر چاه را در اندازه های مختلف انجام داده و کار حفر چاه را به کمترین زمان ممکن رسانده اند.
انواع روش های حفر چاه در دوران های مختلف
در طول تاریخ همواره بشر برای دستیابی به اساسی ترین عامل
در عجبم از شیعیانی ‌که شهادت فاطمه و قبرستان بقیع دلشان را می‌سوزاند اما اعدام‌های دسته‌جمعی شهریور شصت و هفت و گورستان خاوران دلشان را خنک می‌کند. فاطمه سه روز متوالی افطاری روزه‌ی خویش را به یتیم، اسیر و مسکین می‌بخشد و ایشان سه دهه‌‌ی متوالی افطاری روزه‌ی سکوت خویش را به حق‌السکوت. این شیعیان علی گمان می‌کنند با گور کندن برای فاطمه به علی یاری می‌رسانند.  تصویری که از فاطمه می‌سازند دختر بچه‌ای است که زود ازدواج می‌کند و زودتر
می‌روم سرکار و حقوق بخور و نمیرم را در سیصدُپنجاهُ اندی روز سال جمع می‌کنم ، تا چند روز از سال را بروم و کشورهای مورد علاقه‌ام را ببینم ، و به درک که پول ما ارزشی ندارد و عوارض خروج از کشور هر دفعه دوبرابر دفعه‌ی قبلو این صحبتا ، من سیصدُپنجاهُ اندی روزِ سال را جان میکنم و ان‌وقت هنوز مسکو و پراگ و گلاسگو و وین را ندیده باشم؟؟ برای سفر هم منتظر هم‌پا و هم‌سفر و اینجور "هم"های دست و پا گیر نمیمانم ، خودم را برمیدارم و میروم که تنهاییهایم را ب
احساس وابستگی پیدا کردم... شاید برای یه مرد این چیزا خوب نیست... برام سخت میشه که یه روز صدات رو نشنوم یا نبینمت یا بغلت نکنم ... برای من که فکر میکردم کانال ارتباطی ام گوش باشه الان در مورد شما همه وجودم میخواد که در ارتباط با شما باشه... از چشم و گوش و لامسه و حتی حس ششم ...شاید خوب نیست این حرفا رو زدن ... عاشقت شدم ... یه خروار عشق پشت سد قلبم جمع شده ... قبلا با ساختن جریان هایی این جریان عشق رو به سمت و سوی مختلف توی خانواده و دوست و آشنا میفرستادم تا
وی اضافه کرد: کار با جدیت پیش می‌رود، اما کمتر تجربه موفقی در کشور در این باره وجود داشته و پیچیدگی‌هایی دارد. تلاش می‌کنیم برای تبدیل به احسن این مدارس موقعیت‌های مناسبی را ایجاد کنیم.
این اظهارات در حالی اعلام شده است که سالهاست آموزش و پرورش با مشکل کمبود مدارس روبرو است. از سویی اقامتگاه‌های بوم‌گردی دارای چهارچوب‌های مشخصی است، هر چند تاکنون این چهارچوب‌ها رعایت نشده اما اقدام دولتی برای تبدیل مدارس به اقامتگاه بوم‌گردی در کنار
خانم های خانه‌دار از تهیه غذا با ماهی به خاطر بویی که در آشپزخانه راه می‌اندازد، طفره می‌روند، ولی باید گفت از بین بردن بوی ماهی کار زیاد سختی نیست.
– طعم دار کردن ماهی با کمک سبزی‌های معطر و خوشبو یا استفاده از ادویه و پودرهای سوخاری معطر می‌تواند تاثیر زیادی در از بین رفتن بوی ماهی هنگام طبخ داشته باشد و گوشت آن را ترد و لطیف کند.
– در صورتی کــه کــف آشپزخانه‌تان سرامیک است و امکان تمیز کردن آن وجود دارد می‌توانید سرکه را درون افشانه
این چند شب به فراخور زمان و احوال در کوچه و پس‌کوچه‌های #جبری و #صلح_آباد و چهار محل از این منبر به آن منبر و از این حسینیه به آن #حسینیه روانه بودیم. بوشهرِنُ و محرِمِش! شاید اگر روزی برسد که ساکن شهرم نباشم خودم را به آب‌وآتش می‌زنم تا به دیار بازگشته و چند شبی در همین حسینیه‌ها صبحدم بگیرم.
مگر می‌شود بدون "بحرطویل" و "جنگ نامه" شب‌های عزا را گذراند؟ نوای دل‌نشین ایمان و حاج مصطفی و ناخدا (و...) یا مداح‌های گمنام در محلات کوچک‌تر و حسینیه‌
 
ذکری که ثواب روزه دارد: سبحان الا اله الجلیل سبحان من لا ینبغی التسبیح الا له سبحان الاعز الاکرم سبحان من لیس العز و هو له اهل((58))
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه این سوره را بخواند ازخیر دنیا و آخرت به او عطا شود از آنچه به کسی عطا نشده است جز بنی مرسل یا ملک مقرب و داخل بهشت شود با هرکه او دوست دارد و خدمه  واهل بیتش .هر که بخواند الله به وزن کوه های مسخر داود به او ثواب ببخشد و اورا از اصرار بر صغیره و کبیره نگه دارد واگر در وقت کندن چاه آب این آیه
سلام
گاهی پیش میاد که یه پسر کلا نسبت به یه دختر بی تفاوت میشه و اصطلاحا نسبت به اون دختر سرد میشه، اما گاهی این سر شدن ها یه ترفند هست برای این که دختر رو به سمت خودش جذب کنه، بنابراین به صورت مصنوعی به دختر کم محلی میکنه و انتظار داره دختر منت بکشه .
از کجا میشه متوجه شده که پسر واقعا سرد شده یا از روی قصد سرد رفتار میکنه؟ 
ممنون. آقایون اگه تجربه ای دارن بگن. همین طور دخترها که بعضی وقت ها تجربه های خوبی دارن.
مرتبط:

تفاوت های دل کندن واقعی با ک
زنگ زدم مشاور. بهم گفت تو اصلا هدفت از زندگی چیه؟ برای چی می‌خوای ازدواج کنی؟ زدم زیر خنده و گفتم والا خودمم نمی‌دونم از زندگی چی می‌خوام و توقعم چیه. البته اینم بگم که هنوز نه به باره و نه به داره. ولی خب اینکه من هنوز نمی‌دونم چی می‌خوام و تکلیفم با خودم روشن نیست، یه مشکل اساسیه. تا حالا فکر می‌کردم خیلی خوب خودمو می‌شناسم و می‌دونم چی می‌خوام. حالا افتادم تو یه ورطه امتحان که بدجور دارم امتحان می‌شم. دلم نمی‌خواد یه مومن رو صرفا به خا
تو که رفتی پی تاب و تپش رود ، برو
به قدم های اسیر لجنم فکر نکن
من 
به دستان خودم 
گورِ خودم 
را کندم
به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن :))
" من محالم،تو به ممکن شدنم فکر نکن "
و به آلودگیِ پیرهنم فکر نکن
گرچه 
رو زخمی‌ام و دست‌کج و تند زبان
به سر و صورت و دست و دهنم 
فکر نکن
تو که از منزلِ منقل تبر آوردی باز
 " هی به آیا بزنم یا نزنم فکر نکن :)) "
بخت نامـرد 
بزن ! 
بد به دلت راه نده 
به غم انگیزی فرزند و زنم فکر نکن
نفسی تازه کن و 
اره بکش ! 
شاخه بریز !
به غ
توقعات و انتظاراتی که از دیگران داریم، هرگاه به دلایل مختلف برخلاف میل مان پاسخ داده شوند، این توان را دارند که پایمان را به گناهان متعددی باز کنند.شاید کمتر کسی باشد که در چنین شرایطی به بدگمانی نسبت به طرف مقابل مبتلا نشود و بدگمانی که آمد، پشت بندش کینه و دشمنی و حسد و گناهان دیگر، یک به یک پشت سر هم می آیند. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: " سُوءُ الظَّنِ یُفْسِدُ الاْمُورَ وَ یَبْعَثُ عَلَی الشُّرُورِ؛ سوءظن کارها را به فساد می‌کشد
سلام عزیز دلم:)
 دیروز اولین روزی بود که تنهات گذاشتم و رفتم دانشگاه، طبق گفته امام علی (ع) از چیزی که تصور میکردم آسون تر بود ولی بازم سخت بود دل کندن از روی ماهت و کنترل کردن دلنگرانی هام، اما اینجور که مادرخانومی گفتن بغیر از یک ساعت برای تو هم روز سختی نبوده و پسر خوبی بودی خداروشکر :))) 
آهان گفتم مادرخانومی، یادت باشه مادرخانومی خیلی برات زحمت کشیدن وقتی بزرگ شدی حتما براشون جبران کنی اون یکی مامان بزرگت هم خیلی برات دعا کردن خیلی نگران ب
سلام
از جنت الارض، کربلای حضرت ارباب ، وخونه ی یکی از مجاوران اشون براتون می نویسم. دیروز عصری بعد از زیارت مزار حضرت امیر علیه السلام، که عجیب چسبید و دل کندن از حرمشون خیلی سخت بود، راه افتادیم سمت کربلا...
از دیشب مهمون یک خانواده ی بسیاااااااار مهربان عراقی هستیم، که قبلا تو اربعین با دوستم آشنا شدن. الان هم به لطف وای فای صاحب خونه به نت وصل شدم.
این ایام هم شبیه اربعین، هم یه عده پیاده دارن میان سمت کربلا، هم بعضی موکب ها تو راه آماده پذیر
هندوانه یکی از میوه های غنی از آب است و لذا، میوه مناسبی برای هضم غذا و کمک به گوارش می باشد زیرا حاوی ویتامین A، C و پتاسیم، روی، چربی و دارای کالری اندک می باشد. این میوه جادویی نه تنها به خاطر خود میوه بلکه به خاطر دانه هایش دارای مزیای شگفت انگیزی برای سلامتی ماست. اما قبل از اینکه دانه های هندوانه را بخوریم، باید ابتدا دانه هایش را پوست بکنیم و هرگز نباید دانه های این میوه را بدون کندن پوستشان ببلعیم.
ادامه مطلب
بی‌تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه توای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تومن همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه توهرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تومن که به دریاش زدم تا چه کنی با دل منتخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه توای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه توشور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی جاذبه‌ی شعر تو ، جوهر عرفان همه توهمتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشدای همه خورشید تو و خاک و با
بی‌تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه توای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تومن همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه توهرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تومن که به دریاش زدم تا چه کنی با دل منتخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه توای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه توشور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی جاذبه‌ی شعر تو ، جوهر عرفان همه توهمتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشدای همه خورشید تو و خاک و با
 
 
 
 
فکر می کنم اگر از هر انسان عاقل و بالغی روی کره زمین بپرسید که آیا دوست دارید پول بیشتری داشته باشید ؟ درآمد بیشتری داشته باشید ؟ پاسخی که به این سوال میدن (بله) هست.پول درآوردن و کسب درآمد کوه کندن نیست، مخصوصا برای نسل ما که چیزی به نام اینترنت در اختیار مون هست .اگر مطالبی که در این کتاب به شما میگم رو به اجرا بگذارید میتونید به درآمد ماهیانه ۱ تا ۱۰ میلیون تومان و حتی درآمد های بسیار بالاتر برسید.اینترنت یکی از ابزارهای بسیار عالی هس
ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم
آتش زدم چو گل به تن لَخت لَخت خویش
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خویش
وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون
آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش
ای دختر ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش
دختر

آزموده را آزمودن خطاست، لیک عرضه‌ی ما در حد بیرون کشیدن بخت خویش نیست. نشون به اون نشونی که خود حافظ هم هی
بسم الله الرحمن الرحیم
میدونی مردم دنبال چی هستن؟ دنبال یک آرامش دائمی. هیچکی از آرامش بدش نمیاد. گاهی یک سری چیز ها آرامش رو از آدم میگیره. اگه به چیزی یا به کسی وابستگی پیدا کنیم اون چیز آرامش رو از ما میگیره و خلاصه از ما سواری میگیره! و اگه وابسته بشی دل کندن از اون، کار حضرت فیله! پس باید اول سعی کنیم وابسته نشیم. نه اینکه وابسته شدیم بخوایم بعد دل بکنیم.
ادامه مطلب
متن آهنگ خوش خنده ی من سینا درخشنده
دیدمت ، عشق میانِ قلبِ من دامن گرفت
آسمانم از سرِ خوشنودی باریدن گرفت
چشمهایت غصه را از زندگی من گرفت
از همه عالم دلم تصمیم دل کندن گرفت
دلبرِ خوش خنده ی من ، حرفاتو با خنده بزن
لحن قشنگت رو میخوام
بمون همیشه توو دلم ، نازتو دائم میخرم
ادامه مطلب
به کبریت های نیم سوخته ی خیس قسم بخورم یا به تکه سوسیسِ چسبیده به کف ماهیتابه؟ به کندن پوستِ لبم، یا پوست های قهوه ای دلمه بسته روی زخم های حاصل از کفش های پاشنه بلند دو هفته ی پیش؟ به پخش شدنِ عطرهای ارزان قیمتِ مردانه وسط بوی سوخته ی پلو یا به بوی جوهر نمک اولِ صبح وسط بوی کثافتِ دستشوئی ها؟ به صدای زمخت یاالله گفتنِ تعمیرکار ساعتِ هفت صبح یا به صدای ریز و ملوس گربه های تازه پا گرفته یک ساعت پس از نیمه شب؟ به چه چیز اینجا قسم بخورم که بفهمی من
۱-مشخص کردن محل دقیق درد
اولین کاری که باید انجام دهید این است که محل دقیق درد را مشخص کنید. اگر فرزند شما بزرگ تر است ، از او بخواهید که به منطقه دردناک اشاره کند. در کودکان کوچکتر ، به دنبال تورم و قرمزی روی لثه و گونه ، پوسیدگی دندان (تغییر رنگ در دندان) یا دندانهای شکسته باشید. سعی کنید تا حد ممکن به محل درد نزدیک شوید تا بتوانید یک روش موثر برای تسکین آن تعیین کنید.
۲- پیدا کردن علت درد
همه دندان درد ها در واقع دندان درد نیستند! منشا درد می توا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها